چه شود به چهرهٔ زرد من نظری برای خدا کنی
که اگر کنی همه درد من به یکی نظاره دوا کنی
تو شهی و کشور جان تو را تو مهی و جان جهان تو را
ز ره کرم چه زیان تو را که نظر به حال گدا کنی
برای دیدن کل غزل به ادامه مطلب بروید.
چه شود به چهرهٔ زرد من نظری برای خدا کنی
که اگر کنی همه درد من به یکی نظاره دوا کنی
تو شهی و کشور جان تو را تو مهی و جان جهان تو را
ز ره کرم چه زیان تو را که نظر به حال گدا کنی
برای دیدن کل غزل به ادامه مطلب بروید.
مهی گسترده در وی خوان یزدان
ندارد منع این درگه خوش آمد
در این مه میهمانان خدائیم
خدایا این مبارک مه خوش آمد
برای دیدن کل شعر و تبریک ماه به ادامه مطلب بروید.